نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - رجبعلی بهتویی
برگی از خاطرات شهید بهتویی؛
«شهید رجبعلی بهتویی در کار‌های سخت و دشوار، همیشه پیش‌قدم و در دفاع و مبارزه با دشمن بسیار جدی و مصمم بود و از نثار کردن جان در راه دین و کشور هیچ ابایی نداشت ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید « رجبعلی بهتویی » است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۴۰۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۹

برگی از خاطرات شهید بهتویی؛
«آقای بهتویی با درایت، شجاعت، صبوری و خلوص نیتی که داشتند بچه‌ها را به خوبی راهنمایی می‌کردند تا عملیات موفق‌آمیز شود و نقش ایشان در عملیات والفجر ۴ بسیار زیاد و مهم دلیرانه بود ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید « رجبعلی بهتویی » است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۲۸۳۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۸

«شهید بهتویی عمر خود را صرف اسلام و وطن کرد و مظلومانه به شهادت رسید به گونه‌ای که همرزمان شهیدش او را شهید مظلوم می‌نامیدند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید « رجبعلی بهتویی » است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۲۴۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۲۸

برگی از خاطرات شهید بهتویی؛
«آقای بهتویی فرزند و تربیت شده انقلاب بود و حس سلحشوری و جانبازی در او موج می‌زد. وی در جذب نیرو‌های بسیجی برای اعزام به جبهه‌ها نقش فعال و موثری داشت ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید « رجبعلی بهتویی » است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۱۲۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۲

برگی از خاطرات شهید بهتویی؛
«به او گفتم ساعتت را با ساعت من عوض می‌کنی؟ آقای بهتویی در جواب گفت که قابل شما را ندارد، ولی از آن جایی که این ساعت به عنوان هدیه و یادگاری است برایم بسیار ارزشمند است و نمی‌توانم آن را عوض کنم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید « رجبعلی بهتویی » است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۱۰۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۷

«در عملیات والفجر ۴ من و آقای بهتویی و فرج‌الله فصیحی‌رامندی و علیرضا اکبری برای شناسایی، چند روزی به منطقه مریوان رفتیم. من به یاد ندارم که در آن شب‌ها با توجه به خستگی شدید روزانه، نماز شب آقای بهتویی ترک شود ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید « رجبعلی بهتویی » است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۵۸۴۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۸

«آقای بهتویی هنگام عملیات، خیلی قاطع و مصمم بود اما در مواقع دیگر بسیار مهربان و صمیمی رفتار می‌کرد و به ما می‌گفت: ما باید همیشه به خدا متوسل شویم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید « رجبعلی بهتویی » است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۵۶۸۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۰

برگی از خاطرات شهید بهتویی؛
«هنگامی که مرا دید به طرفم آمده و اسلحه‌ام را تحویلم داد و سخن بسیار معناداری گفت که همیشه به یاد دارم ایشان فرمودند این اسلحه به‌معنای ناموس ما است مواظب ناموسمان باش ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید « رجبعلی بهتویی » است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۴۱۷۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۰

«آقای بهتویی علاوه بر درک مسایل نظامی و قدرت فرماندهی، توجه خاصی در مسایل عبادی و رازونیاز داشت، به گونه‌ای که بار‌ها به چشم خود دیدم که ایشان در دل تاریکی‌های شب به کنجی پناه برده و با خدای خویش مشغول راز و نیاز بود و نماز شب می‌خواند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید « رجبعلی بهتویی » است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۳۳۳۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۰۴

برگی از خاطرات شهید بهتویی؛
«بعد از اتمام کار، ایشان به آقای علی‌اکبری بی‌سیم زد که چه کاری کردی؟ آیا گوجه‌ها هنوز نرسیده‌اند؟ گوجه‌های ما که تمام شد! و آقای علی‌اکبری پاسخ داد که ماشاء‌الله به این زودی! و آقای بهتویی فرمود: بله حتی تیربار عراقی‌ها را نیز با خود آوردیم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید « رجبعلی بهتویی » است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۲۹۶۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۲

«چند پتو در دست داشت و مانند پدری مهربان که از بچه‌هایش مواظبت می‌کند به چادر نیرو‌های بسیجی می‌رفت و کسانی که پتو نداشتند و یا کم داشتند به آن‌ها می‌داد و زیر سرشان را درست می‌کرد و رویشان می‌انداخت ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید " رجبعلی بهتویی " است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۲۵۳۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۲

نوید شاهد - «دوستان از آقای بهتویی پرسیدند که چرا ازدواج نمی‌کنی و به دوران مجردی خاتمه نمی‌دهی؟ ایشان در جواب با خنده و خوشرویی فرمودند مگر داماد موقت می‌خواهید؟ ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید " رجبعلی بهتویی " است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۰۸۸۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۱

از آقای بهتویی پرسیدند که: چرا ازدواج نمی‌کنی و به دوران مجردی خاتمه نمی‌دهی؟ ایشان در جواب با خنده و خوشرویی فرمودند مگر داماد موقت... آنچه می‌خوانید 3 خاطره خواندنی از همرزم سردار شهید« رجبعلی بهتویی » است که همزمان با نیمه شعبان، سالروز ولادت باسعادت امام زمان(عج) تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۷۷۶۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۲۱

آقای بهتویی لوله تیربار را گرفت و حتی دستش از داغی لوله سوخت اما دستانش را روی سنگر گذاشت و با جفت پاهای خود ضربه‌ای محکم بر زیر چانه او زد... آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات سردار شهید « رجبعلی بهتویی » است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۷۱۳۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۱

با مشکل کم‌آبی مواجه شدیم این در حالی بود که هوا بسیار گرم بود و بچه‌ها تشنه شده بودند، آقای مسعود پرویز مرتب به بچه‌ها سفارش می‌کرد که از آب بسیار کم استفاده کنند تا به مشکل جدی برخورد نکرده و بتوانند به عملیات ادامه دهند... آنچه می خوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید « رجبعلی بهتویی » است که تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۴۶۹۴۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۳

در حالی که به پیاده‌روی خود ادامه می‌دادیم تیرهایی به طرف ما شلیک شد، ما سر درگم بودیم که این تیرها از کدام جهت و توسط چه کسی شلیک می‌شود...
کد خبر: ۴۶۸۱۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۸

پیامی کوتاه از سرار رشید اسلام شهید رجبعلی بهتوئی
رجبعلی بهتویی ، سوم آبان ۱۳۴۲، در روستای شریف‌آباد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محمدعلی (فوت۱۳۵۱) و مادرش صفیه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به‌عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و یکم اسفند ۱۳۶۲، با سمت معاون فرمانده گردان در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۶پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
کد خبر: ۴۴۰۲۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۰